paeizan

متن مرتبط با «برو» در سایت paeizan نوشته شده است

برو

  •   برو ای دختر پالان محبت بر دوش دیده بر دیده من مفکن و نازم مفروش من دگر سیرم سیر بخدا سیرم از این عشق دو پهلوی تو پست تف بر آن دامن پستی که تو را پر وردست کم بگو جاه تو کو مال تو کو برده زر کهنه رقاصه وحشی صفت زنگی خر گر طلا نیست مرا تخم طلا مردم من زاده رنجم و پرورده دامان شرف آتش سینه صدها تن دلسردم من دل من چون دل تو صحنه دلقکها نیست دل من مامن صد شور بسی فریاد است دل من ای زن بد بخت هوس پرور پست آتش شعله شیرین شکن فرهاد است حیف از آن عمر که با سوز شراری جانسوز پایمال هوس هرزه وآنی کردم در عوض با من شوریده چه کردی نامرد؟ دل به من دادی نیست ... صحبت از دل مکن این لانه شهوت دل نیست دل سپردن اگر اینست که این مشکل نیست هان بگیر این دلت از سینه فکندیم به در ببرش دور ببر ببرش تحفه ز بحر پدرت گرگ پدر    ,برو ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها